تأثير پرسش بر كيفيت زندگى

الهام مقيم زاده

نكته ى مهمى كه در مبحث پرسشگرى مطرح است اين است كه اصولاً چه سؤالهايى بپرسيم؟ چه سؤالهايى كمك مى كنند تا تجربه هاى بهتر يا درك بهترى از زندگى داشته باشيم؟ يا بهتر بگويم چگونه سؤال بپرسيم؟

بسيارى از ما در خلوت خود سؤالهايى مى پرسيم كه معمولاً در رويارويى با خود واقعيمان برايمان مطرح مى شوند. سؤالهايى از قبيل: هدف از زندگى چيست؟ چرا به اين دنيا آمده ايم؟ آينده ى من چه مى شود؟ چرا آدمها اينقدر بد شده اند؟ چرا نمى توانم با ديگران روابط بهترى داشته باشم؟

تقريباً هيچ انسانى نيست كه در طول زندگى اش سؤالهايى از اين دست ذهنش را مشغول نكرده باشد. گرچه اين سؤالها گرايش انسان را به دانستن چيستى و هستى خود نشان مى دهد اما اگر به درستى به آنها پرداخته نشود پيامدهايى ناگوار از قبيل احساس پوچى، افسردگى و بيهودگى به بار مى آورند. واقعيت اين است كه پاسخ دادن به اين سؤالها بسيار دشوار است و در بعضى موارد پاسخ قطعى براى آنها وجود ندارد. اما با كمى تغيير در شكل ظاهرى سؤال، هم به پاسخ هاى معقول ترى مى رسيم، هم مى توانيم بر زندگى خود اثرگذارتر باشيم.

مثلاً  سؤالهاىهدف از زندگى چيست؟،چرا به اين دنيا آمده ام؟ياآينده ى من چه مى شود؟را به اين شكل تغيير دهيم: ” چگونه مى توانم در زندگى خود هدف داشته باشم؟چگونه مى توانم اين دنيا را براى خودم جاى بهترى كنم؟” ” چگونه مى توانم آينده ى بهترى براى خود بسازم؟

اين سبك سؤالها كمك مى كنند مسئوليت زندگى خود را بپذيريم و براى بهتر شدن كيفيت زندگى مان تلاش بيشترى كنيم. اگر سؤالآدمها چرا اينقدر بد شده اند؟را تغيير داده و بگوييمچه عواملى باعث شده كه آدمها به اين شكل تغيير كنند؟آنگاه ذهنمان درجستجوى يافتن عوامل موجود به كند و كاو مى پردازد و ريشه هاى مشكلاتى را مى يابد كه ديدگاه ما را ممكن است كاملاً تغيير دهند. همچنين تغيير پرسشچرا نمى توانم با ديگران روابط بهترى داشته باشم؟بهچگونه مى توانم با ديگران روابط بهترى داشته باشم؟كمك مى كند در صدد يافتن راههايى براى بهبودى روابطمان باشيم، به جاى آنكه از اجتماع و افراد فاصله بگيريم.

پرسشگرى در رويارويى با مشكلات نيز مى تواند يارى دهنده ى ما باشد. گاهى مشكلاتى كه به ديد ما خيلى بزرگ مى آيند چندان هم بزرگ نيستند. طرح يك پرسش كلىچگونه مى توانم اين مشكل را حل كنم؟به ما يادآورى مى كند كه اين مشكل نه تنها حل شدنى است بلكه قطعاً مى توانيم براى حل آن راههايى پيدا كنيم. نياز به گفتن نيست كه مرحله ى بعدى يافتن راه حل هاى مختلف و طرح پرسشهاى مربوط به آن راه حل هاست.

به عقيده ى من چگونگى طرح پرسش بسيار با اهميت است. پرسشى خوب است كه تفكر و ذهن ما را به چالش بكشد نه اينكه ما را دست بسته تسليم سرنوشتى محتوم كند. پرسشهاى خوب آنقدر قدرتمند و تأثير گذار هستند كه مى توانند كليدى براى ورود به درهاى بسته باشند. حتى مى توانند شاه كليد دستيابى به يك زندگى با كيفيت باشند.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *