شبح خجالت

الهام مقيم زاده

شبح خجالت

عدم پذيرش آسيب پذيرى و احساس خجالت دو روى يك سكه هستند و ارتباط تنگاتنگى با هم دارند.

ما به دليل اينكه هميشه نگران هستيم مردم در مورد ما چه فكر مى كنند، نمى توانيم خود واقعى مان را نشان دهيم و ارزش هاى خود را به افكار مردم در مورد خودمان گره زده ايم.  نپذيرفتن آسيب پذيرى به معناى خجالتى بودن است.

همه ى ما خجالت را تجربه مى كنيم و اين احساس در درون همه ما وجود دارد. اگر احساس خجالت را نشناسيم و واكنش هايى را كه به واسطه ى آن ازخود نشان مى دهيم، شناسايى نكنيم، كم كم باور مى كنيم كه انسان پرعيب و ايرادى هستيم.

همه ما خجالت را تجربه مى كنيم ولى از صحبت كردن در مورد آن هراس داريم. هر چه بيشتر در مورد خجالت خود سكوت كنيم، بيشتر كنترل ما را به دست مى گيرد.

اگر احساس خجالت را در خود تشخيص داده باشيم و مهارت مقاوم بودن را در مقابل آن آموخته باشيم، ديگر احساس ارزشمندى ما باافكار و قضاوت مردم پيوند نمى خورد. آنگاه مى توانيم پردل و جرأت وارد ميدان زندگى شويم و ارزش ما درآنچه كه واقعاً هستيم خلاصه مى شود.

اين حس ارزشمندى باعث مى شود آسيب پذيرى خود را پذيرفته و راحت وبدون نگرانى افكار و احساساتمان را با ديگران در ميان بگذاريم. اما بر عكس آن خجالت است كه احساس حقارت، ترس و خشم را در ما تقويت مى كند.

خجالت مانند شبحى است  كه در وجود انسان رخنه مى كند و با سرزنش، انتقاد، تحقير و خود كم انگارى، دل و جرأت را از ما مى گيرد. اين شبح دائم در گوش ما مى خواند و بزرگترين منتقد ماست و دائم عدم شايستگى ما را به ما گوشزد مى كند. هر چه بيشتر سكوت كنيم، بيشتر قدرت مى گيرد. اگر درباره ى آن صحبت كنيم، مانند نورى كه به تاريكى تابانده شود بيشتر تضعيف مى شود.

خجالت در وجود همه ى ما هست و انسان از طفوليت آن را تجربه مى كند. فقط كسانى كه جامعه ستيز هستند و همدردى و ارتباطات انسانى ندارند خجالت نمى كشند.

در واقع خجالت مى تواند به معناى ترس از قطع ارتباط با ديگران باشد. دو نشانه ى مثبت ارتباط، تجربه كردن عشق و تعلق و ارتباط داشتن با ديگران است. اينها به زندگى ما معنا و هدفمندى مى بخشند. وقتى خجالت مى كشيم از قطع ارتباط مى ترسيم. از اينكه به خاطر كارهايى كه كرده يا نكرده ايم و به دليل شكستهايى كه خوردهايم ديگر سزاوار ارتباط داشتن با ديگران نباشيم مى هراسيم.

خجالت احساس يا تجربه اى به شدت دردناك است كه باعث مى شود باور كنيم به دليل نقاط ضعفمان لايق عشق و تعلق نيستيم.

اكنون كه متوجه شديم خجالت چيست در مورد آن چه مى توانيم بكنيم؟

هر گاه بتوانيم در مورد خجالت انعطاف پذير شويم، با پذيرش و گفتگو در مورد آن مى توانيم با شبح خجالت مبارزه كرده و بر آن فائق شويم.

هنگامى كه دچار احساس خجالت مى شويم بايد بتوانيم بدون فدا كردن ارزش هايمان، با شهامت، همدلى و ارتباط بيشتر از آن عبوركنيم.

عبور از اين حس و رسيدن به همدلى پادزهر خجالت است. داشتن كسى كه بتوانيم با او درد دل كنيم و او با همدلى و درك پاسخگوى ما باشد، خجالت را كمرنگ و ناپايدار مى كند. درست است كه مهربانى با خود هم خيلى در اين زمينه كمك كننده است ولى از آنجا كه احساس خجالت مفهومى اجتماعى دارد و در واقع بين جمع رخ مى دهد، بهترين راه براى برطرف كردن آن در ميان جمع است.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *