شكاف ها از آنچه كه فكر مى كنيم به ما نزديكترند.

الهام مقيم زاده

اگر همه ى شكاف ها مانند شكاف ميان ما و ذهنمان مفيد بودند، ديگر باكى نبود.

شكافهايى هم هستند كه به شدت آسيب زننده هستند، مانند شكاف ميان آموزش و اقدام.

آيا تا بحال شده آموزشى ببينيد و نيمه كاره رهايش كنيد، يا آموزشى را تا انتها ببينيد اما هيچگونه اقدامى براى آموخته هاى خود نكنيد؟ بسيارى از ما چنين تجربه هايى داشتهايم. با علاقه به سمت يك آموزش مى رويم، اما ناگهان اشتياق ما فروكش كرده و اقدام برايمان دشوار مى شود. در نتيجه آموزشى كه ديدهايم خود به خود بى ثمر شده و به دست فراموشى سپرده مى شود.

نياز به جستجوى زياد نيست، اطرافمان پر از چنين تجربههايى است. آدمهاى زيادى را مى شناسم كه سالها آموزش زبان انگليسى ديدهاند اما به دلايل زيادى كه يكى از آنها لزوم تمرين زياد و مستمر بوده، آن را رها كرده اند. بعد دوباره و چند باره با فواصل زمانى مختلف آموزش ديگرى را با فضاى جديد يا مربيان جديد امتحان كرده اند. البته كه آنها اين آموزش ها را هم نيمه كاره و بدون نتيجه بستهاند و چه بسا پس از سالها هنوز نمى توانند به راحتى و در موقع لزوم يك جمله را به انگليسى بيان كنند.

حتمن در مورد كسانى كه علاقه مند به نواختن يك ساز هستند هم شنيدهايد. منظورم كسانى است كه پس از چند دوره يادگيرى هنوز نمى توانند ساز مورد علاقه شان را بنوازند. وجه مشترك همه ى اينها عمل نكردن است. يادگيرى اگر بخواهد به شكل صحيح رخ دهد مستلزم تمرين هاى مستمر است.

اجازه دهيد با يك مثال ديگر، اين بار در مورد خودم موضوع را بازتر كنم. حدود يك سال و نيم پيش كلاس هاى آموزش نويسندگى ونقاشى آنلاين را بطور هم زمان شروع كردم.

كلاسى كه براى نقاشى انتخاب كرده بودم نوع خاصى از نقاشى بود كه بيشتر روى برجسته كارى خطوط و رنگ آميزى به طريقى كه كاركهنه به نظر بيايد، متمركز بود. كار به شكلى بود كه آموزش و تمرين به طور همزمان صورت مى گرفت. كارم را با انتخاب يك طرح و پيادهسازى آموزش ها بر همان طرح آغاز كردم. فرآيندى كه به دليل دور كارى كمى كند پيش مى رفت و زمان بر بود. اما همزمانى آموزش واقدام، منجر به خلق يك تابلوى زيبا شد.

در مورد نويسندگى ماجرا فرق مى كرد. استادم تمام نكات لازم را مى گفت و آموزش مى داد و من بايد تمرين مى كردم. نويسندگى بهذات خود كارى است كه انرژى فكرى زيادى مى طلبد و تمرين هاى سختى دارد. روزانه بايد چندين صفحه يا چندين هزار كلمه به مدت چند ساعت مى نوشتم. براى ورزيده شدن در نويسندگى چاره اى جز اين نيست.

به دليل اينكه تمرين هايم را به مقدار كم و يك در ميان انجام مى دادم، كارهايم در نويسندگى به كندى پيش مى رفت. به هر بهانه اى از نوشتن فرار مى كردم. رفته رفته متوجه شدم ميان آموزش هايى كه ديدهام و آنچه كه بايد به آن عمل كنم شكاف افتاده است. به دليل فاصله گرفتن و دور افتادن از عشقم ،يعنى نويسندگى، دچار اضطراب شدم.

ذهنم هم اين وسط بيكار نماند و دست به كار شد: قرار نيست خودكشى كنى. برو به كارهايت برس. نقاشى جذابتره. تلويزيون و فضاى مجازى رو از دست نده. وقت زياده. نويسندگى سخته. تو نمى تونى از پسش بر بياى. خيلى حوصله مى خواد.

ذهن با ما كارى مى كند كه حتى نسبت به وقت و پولى كه صرف آموزش كرده ايم بى تفاوت شويم.

زمانى به خود آمدم كه متوجه شدم با كم شدن تمرين و اقدام نكردن به آموزش ها، كيفيت كارم نيز در حال افت كردن است.

در عوض كيفيت كارم در نقاشى رو به پيشرفت بود، طورى كه تا اين لحظه در حال كار بر پنجمين تابلوى خود هستم. حتى مى توانم همزمان سه تابلو را شروع كنم و به پايان برسانم.

تلنگرهايى كه در نويسندگى خوردم، باعث شد از چند ماه پيش كنترل ذهنم و مديريت زمانم را در دست بگيرم. با نوشتن هاى مكرر ومستمر موتور نويسندگى ام به راه افتاد. در حال حاضر روزانه ٥٦ ساعت مى نويسم و روى موضوعات مختلف كار مى كنم. فضايى آرام در ذهنم باز شده و جهان اطرافم را پر از ايده مى بينم. افكار پريشان و آشفتگى ذهنى را به حال خود رها كرده ام و اصلن فرصت نمى كنم كه كارى به كارشان داشته باشم.

هرگز شكافى كه ميان آموزش و عمل  مى افتد را سرسرى نگيريد.

براى عمل كردن و رسيدن به اهدافمان بهترين كارى كه مى توانيم بكنيم داشتن برنامه ريزى صحيح است.

هر شب فهرستى از كارهايى كه روز بعد مى خواهيم انجام دهيم داشته باشيم.

٣ كار مهم خود را در نظر بگيريم كه قطعن انجام دهيم و ساير كارهايى را هم كه مى خواهيم انجام دهيم بنويسيم.

سخت ترين كارها را زودتر انجام دهيم.

هر كارى كه انجام شد جلوى آن نشان بزنيم و بعد سراغ كار بعدى برويم.

بيش از يك ساعت روى يك كار نمانيم.

اگر يك ساعت برايمان زياد است، براى نيم ساعت برنامه بريزيم، ٢٥ دقيقه كار و ٥ دقيقه استراحت كنيم.

براى خود چالش ايجاد كنيم و از تعهد خود به ديگران بگوييم.

كارهاى سختتر را صبح و كارهاى سبك تر را بعدازظهر انجام دهيم. البته اين، بسته به روش زندگى هر فرد مى تواند متفاوت باشد.

درنهايت اينكه وقتى در مسير يادگيرى و اقدام به عمل آموختههايمان قرار مىگيريم، لذت وافرى را تجربه مى كنيم، حيف است اين لذت را از دست دهيم.

به اشتراک بگذارید
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در twitter
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در linkedin
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *